سبحان طلاسبحان طلا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

SobHaN KoOcHoOloOoOoOoOoO

دریا.....

خوشگل مامان سلام دیروز رفته بودیم بندر اولین بارت بود که نگاه متعجب و قشنگ همیشگیت دریا رو میدید.... خیلی باحال بودی....   ...
29 شهريور 1393

سلامی دوباره...

بعد چند وقت نچندان طولانی ، سلام پسر ناز مامان نبودم چون 1- نت نداشتیم 2- عمه جون سمیه از بندرعباس اومده بود و این چند وقت همش در رفت و آمد بودیم  3- از همه مهم تر شما دندون در آوردییییییییییییییییییی ایناهاش اینم یه چند تا عکس دیگه   ...
26 شهريور 1393

تولد بابایی جونممممم ^_^

چند روز پیش تولد بابایی بود ما هم گفتیم یه جشن کوچیکی بگیریم اما ازونجایی که تولد بابای امیر مهدی ( دوست سبحان جونم ) که همکار بابایی هم هست نزدیک بود به تولد بابایی، من و مامانش تصمیم گرفتیم یه شب دور هم جمع شیم و تولد بگیریم واسشون اینم کیک تولدشون که من و نفسم و امیر مهدی و مامانش 4 تایی رفتیم واسه بابایی ها خریدیم بقیه عکس ها در ادامه مطلب   ...
18 مرداد 1393

بدون عنوان

وقتی خوابی و بهت نگاه می کنم...این فکر میاد تو ذهنم که این همون کوچولوی شیطونیه که الان با جیغاش خونه رو گذاشته بود رو سرش؟؟؟؟    انقدر ناز و آروم میخوابی که دلم میخواد محکم بغلت کنم و ببوسمت.... اما حیف که بیدار میشی و منم کلی کار دارم...... فرشته کوچولوی من.....   ...
14 مرداد 1393

بدون عنوان

بوی خوش عشق می دهی..... طعم خوش زندگی.... فرشته کوچولوی دوست داشتنی من....ذوستت دارم و خدارو شکر که تو هستی... که تورو داریم.... خدایا شکرت برای نعمت زیبایت.... ...
14 تير 1393